آسمان بندگی

الهی لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا

الهی لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا

آسمان بندگی

این نوشته ها و نوشته های دیگه ام بزودی بعنوان کتاب چاپ خواهد شد....

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

خرابتر ز دل من...
اگر به کوی تو باشد مرا مجــــال وصـــــول  
         رسـد به دولت وصـــل تو کار من به اصول

قــــرار برده ز من آن دو نرگـــس رعــــــنا           فـــراغ برده ز من آن دو جادوی مکحــــول
چــــو بر در تو مـــن بی‌نوای بی زر و زور          به هیـــچ باب ندارم ره خــــروج و دخـــول
کجا روم چه کنــــم چاره از کجــــا جویم          که گشـــــته‌ام ز غم و جــــور روزگار ملول
من شکســـــــــته بدحــــال زندگی یابم         در آن زمـان که به تیغ غمت شوم مقتــول
خرابتـر ز دل من غــم تو جـای نیافت           که ساخت دردل تنگـم قرارگاه نزول
دل از جواهــــر مهــــرت چو صیقلی دارد          بود ز زنگ حـــــــوادث هر آینـــه مصـــقول
چه جـــرم کرده‌ام ای جان ودل بحضرت تو          که طاعت من بی‌دل نمی‌شـود مقبـــول
به درد عشق بسـاز و خموش کن حافظ           رموز عشق مکن فاش پیش اهل عقول

 

شادی نوشت:
***********
امیدی هست هنوز... دلم گواهی می دهد
روزی خواهد رسید که به آرزوهایم لبخند بزنم و بگویم: دیدید خدا ضمنت لهم الاجابه هایش هم برای من اتفاق می افتد...
و به امید آن روز تمام دلتنگی هایم را صبور می مانم...

۸ نظر موافقین ۵ مخالفین ۱ ۱۷ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۲۸
شادی ...

کمی دردناک است
ولی
گاهی
شاید هم بیشتر وقت ها
احساس میکنم
دارم ته می کشم...


http://gtrk-saratov.ru/images/cms/data/2017/July/2807/51399_900.jpg

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۷ ، ۲۲:۵۴
شادی ...


دلتنگ لبخندهای توام



حال که مهمانت شده ام

و تو مهمان نوازترینی
پس هر روز صبح
کمی لبخند به رویم ببار
می خواهم زنده شوم....


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۶ ، ۲۰:۴۰
شادی ...

افطارهای سختی دارم
و سخت تر از آن 
سحر هایی ست
که نه سر سفره خودم
نه در خانه خودم
و نه در کنار  تو هستم

امسال سخت تر می گدرد این میهمانی
و خدا چقدر این تنهایی را دوست دارد

مدتهاست تصمیم گرفته ام قوی باشم
گریه نکنم
غمگین نباشم
ولی این روزها اشکهایم سرخود سرازیر می شوند

دلم برای نگاه هایت برای نفس هایت برای آغوشت تنگ شده مامان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۵ ، ۰۲:۳۵
شادی ...

میگن جایی که مادر در آن نفس می‌کشد، هیچ گلدانی خشک نمی‌شود.

حالا می فهمم چرا گلدونای خونه ما دارن خشک میشن...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۴۵
شادی ...

دلم روستا خواست
همان جاده های خاکی
همان دیوارهای کاهگلی
همان آدم های بی ریا
همان چهره های افتاب سوخته
همان دود آتش باغبان های بیل بدست

امروز بجهت کار اداری به این سرزمین ها رفتم
و چقدر عمیق دیدم
و چقدر دلم برای زادگاهم تنگ شد
دلم روستا خواست
با همان....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۰۸
شادی ...
قدم میزنم
تمام خیابان های منتهی به آشیانه مان را
نفس می کشم
تمام این قدم های مشتاق را
میرسم به کلبه خاطراتمان
هنوز هم بوی مهربانیت
مدهوشم می کند...

....
چه شد که یکباره بار سفر بستی و
مرا به روزگار سپردی خوش انصاف؟!

http://pic.up2.ir/images/73906668684724624377.png
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۴ ، ۱۷:۱۲
شادی ...

چرا وقتی تو بودی
از روزگار گلایه می کردم

وقتی بودی
تمام دنیا از آن من بود
و من ِ نادان نمی دانستم

حال که نیستی
حتی خودم را هم ندارم....



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۴ ، ۱۷:۱۶
شادی ...

حال و احوالش خوب نیست
اما به روی خودش نمی آورد
...
بی خیال آرزوهایم شده ام
شاید کمی امید برایش خوب باشد
...

بغض سنگین نگاهش
چرای بزرگ ذهنش
سکوت سرسام آورش
هر لحظه مرا
هزاران بار فرو می ریزد

دلم را می گویم...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۴ ، ۱۲:۲۶
شادی ...

تو روزی در پیچ و خم دلت
عاشق می شوی
و میدانی
وقتی به یک عاشق می گویی: عاقلانه فکر کن
چه دردی در وجودش ریشه می دواند....

تو روزی عاشق می شوی
و من آن روز انتقام عشقم را گرفته ام ....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۴ ، ۱۲:۳۷
شادی ...

یکی به انتها میرسه
یکی تازه شروع میکنه
...
عجب صبری خدا داره....



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۳۹
شادی ...