آسمان بندگی

الهی لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا

الهی لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا

آسمان بندگی

این نوشته ها و نوشته های دیگه ام بزودی بعنوان کتاب چاپ خواهد شد....

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

چقدر...

چهارشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۵۲ ق.ظ

امروز برای پروژه ای عکس می خواستم
از پدر بزرگ و نوه
این عبارت رو نوشتم: امام خمینی و کودکان
و دلم گرفت ... چرا از امام اینقد عکس کم داریم؟!
و همونایی که هستن گاها کیفیتش عکس پایینه و ...
بعد فکر کردم چقد امثال من کم کاری کردن!!!!
بعد فکر کردن سید علی چی؟!
چقد دنبال یادگاریهای اقا بودم؟!
چقد کم گذاشتم؟!
چقد بی توجه شدم؟!
چرا صورتم غرق بارون چشمام شده؟!

ناگهان چقدر زود دیر میشود.....


نظرات  (۱)

سلام علیکم،خیلی زود زود دیر میشه،اماچرا؟...این گذر سریع زمان کجا داره خرج میشه؟...یه موقعی خیلی عجله داری به جایی برسی،یک قرار...طرف خیلی برات مهمه...برای دیدنش ثانیه ها رو ثانیه میزاری...دقایق رو روی دقایق...کلافه ای...پا به زمین میکوبی...خودتو مشغول یه کاری میکنی تا بلکه سرعت  قدم ثانیه شمار رو ساعتت بیشتر بشه...ثانیه برات میشه دقیقه و دقیقه ساعت...اما چرا؟...چه چیز باعث این تفاوت شده؟...چرا یه جا خیلی زود زود دیر میشه و یه جا این دیرخیلی دور...تو خودتی...شب و روز همون شب و روز...مردم همون مردم...بسنجیم و ببینیم کجاییم...تفسیرش بماند که باید در خلوت دل خودمون دنبالش باشیم...
اما در ارتباط با یادگاری، وقتی همین الان حال و هوای خودمو با سید علی نگاه میکنم اصلا تصور اینو که ممکنه روزی برسه که اون نباشه رو ندارم،راستش بیشتر به نبودن خودم فکر میکنم تا نبودن اون یا سایرین...شاید علتش همین باشه...حداقل برای من اینچنین حالی داره...خب دیگه قرآن شروع شد با اجازه یا حق 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">